سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه دانش می جوید، خداوند روزیش را به عهده می گیرد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
یادداشتهای یک معلم




  صفت

1) بعضی از فعل ها با گرفتن ed می تواند نقش صفت را نیز داشته باشند. همچنین بعضی از افعال با گرفتن Ing می توانند نقش صفت داشته باشند. بعضی از این افعال در زیر آورده شده اند.

فعل

 

Surprise

Confuse

Amuse

Excite

Bore

Frighten

Shock

Surprised – surprising

Confused – confusing

Amused – amusing

Excited – exciting

Bored – boring

Frightened – frightening

Shocked – shocking


 

  به مثال های زیر توجه کنید.

 

I am surprised because the results are surprising.

من متعجب هستم چون نتایج متعجب کننده اند.

I am bored because my job is boring.

من خسته هستم چون کار من خسته کننده است.

We were shocked because the news were shocking

من شوکه بودم چون اخبار شوکه کننده بودند.

کلماتی که زیر آنها خط کشیده شده است، صفت هستند. این صفت ها را می توان قبل از اسم نیز به کار برد.
من دیروز اخبار متعجب کننده ای شنیدم.

I heard surprising news yesterday.

من یک شغل خسته کننده دارم

I have a boring job.

آن یک داستان شوکه کننده بود.

It was a shocking story.  



  2) صفت ها درجمله چگونه به کار برده می شوند؟

 

صفت ها در جمله ها به دو روش ممکن است به کار گرفته شوند.
الف) قبل از اسم ها
ب) بعد از Linkingها که Linking verb ها عبارتند از :

Appear, be, become, feel, look, smell, taste, get, grow  



  به این مثالها توجه کنید.

 

صفت (funny) قبل از اسم (film) به کار برده شده است.

This is a funny film.

صفت (nice) بعد از smell , linking verb به کار برده شده است.

The cake smells nice  

  3) گاهی اوقات بیش از یک صفت برای یک اسم آورده می شود.در چنین مواردی الگوی معمول به صورت زیر است:

 

Determiner + quality + size + color + nationality+ material + noun

اسم + جنس + ملیت + رنگ + اندازه + چگونگی یا کیفیت + مشخص کننده تعداد
مانند :

A nice long red French cotton blouse
A new Large white Indian glass dish

هر تعداد صفت مورد نظر را می توان قبل از اسم با الگوی داده شده ، آورد.  

  تمرین
گزینه صحیح را از میان گزینه های داده شده انتخاب کنید.

 

1 – I am sure this cartoon will …… the children very much.
1)amuse
2)amusing
3)amuses
4)a mused
2 – The film was very …… Every one liked to watch it again.
1) boring
2) bored
3) interesting
4) interested
3 – I was ….. because I sow wild animals in the jungle.
1) bored
2) amused
3)interested
4) frightened
4 – I am …….I cant solve the puzzle.
1) boring
2) good
3)interested
4) confused
5 – she is excited because the film is…..
1) interesting
2) amusing
3) confusing
4) exciting
6 –the dinner mother has made smells…..
1) good
2) bored
3) interested
4)shocked
7- The ….. students asked a lot of questions from the teacher.
1) interested
2) frightened
3) bored
4)tired
8 – The new……..cars will become cheaper.
1) Japanese red
2) large red
3) red large
4) Japanese large
9 –I have bought a ………shirt.
1) white cotton
2) cotton white
3) white large
4) French large cotton
10 – This …… caret is very expensive.
1) small Persian
2) small beautiful
3) Persian small
4) Persian beautiful
 

  پاسخنامه

 

1

6

1

1

1

7

2

2

2

8

4

3

1

9

4

4

1

10

4

5

 

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط ابوالفضل برزنونی 91/12/25:: 1:34 صبح     |     () نظر

درس اول

عبارت های اسمی (Noun clauses)

1– به یک گروه از کلمات مرتبط به هم که یک فاعل و فعل دارد clause یا قضیه یا عبارت می گویند.
2 – یک Noun clause در یک جمله مانند یک اسم عمل می کند. به همین دلیل به آن قضیه اسمی می گویند.

اکنون به چند مثال از این مورد توجه کنید:

 

من نمی دانم او چه وقت منزل را ترک کرد.

I don’t know when she left home. (قضیه اسمی)Noun clause

من نمی دانم چه کسی نامه ها را تایپ می کند.

I don’t know who types the letters.( Noun clause)

او می داند من دیروز چه کسی را ملاقات کردم

She knows whom I met yesterday.( Noun clause)

آنها (ایشان) می دانند من کجا زندگی می کنم.

They know where I live. (Noun clause)

3 – همانطور که در مثال های بالا مشاهده می کنید عبارت های اسمی با کلماتی مانند when (چه وقت)، who (چه کسی)، whom(چه کس را) و where(کجا) آغاز می شوند. این کلمات در اینجا نقش حرف ربط را دارند که قضیه اسمی را به بقیه جمله وصل می کنند

2) کاربرد be going to

 

1 – فعل be going to به معنای قصد داشتن یا خواستن می باشد.
2 – فعل be going to معمولاً برای بیان اینکه کاری بخواهد در آینده انجام بگیرد به کار می رود. اکنون به چند مثال توجه کنید:
من قصد دارم امشب اینجا بمانم (من می خواهم امشب اینجا بمانیم)

I am going to stay here to night.

او قصد دارد فردا یک نامه بنویسید.

She is going to write a letter tomorrow.

او قصد دارد اتومبیلش را بشوید.

He is going to wash his car.

ما قصد داریم در یک رستوران شام بخوریم.

We are going to have the diner in a restaurant to night.

من معمولاً با اتوبوس به مدرسه می روم اما امروز قصد دارم یکشنبه فوتبال بازی کنیم.

I usually go to school by bus but today I am going to go by taxi.

3 – مشاهده می کنید که بعد از فعل (am/is/ are going to) فعل به صورت ساده می آید و کاری را که قصد داریم در آینده انجام دهیم، بیان می کند.

گرامر درس دوم زبان انگلیسی                

1)be+ adjective+ for+object + infinitive (مصدرباto+مفعول+for+صفت+فعلbe)

به جملات زیر توجه کنید.

It is hard to believe this story.

باور کردن این داستان سخت است

It is hard for me to believe this story.

باورکردن این داستان برای من سخت است

It is necessary to have an end.

داشتن یک هدف ضروری است.

It is necessary for us to have an end.

داشتن یک هدف برای ما ضروری است.

It is not easy to answer these questions.

پاسخ دادن به این سؤال ها آسان نیست.

It is not easy for him to answer these questions.

پاسخ دادن به این سؤال ها برای او آسان نیست.

It is difficult to learn English.

یادگرفتن انگلیسی مشکل است.

It is difficult for mary to learn English.

یادگرفتن انگلیسی برای مری مشکل است.

همانطور که ملاحظه می کنید در هر مورد، در جمله اول در مورد عملی یا کاری صحبت شده است در حالی که جمله دوم در مورد کسی صحبت می کند که در کاری یا عملی شرکت دارد.

2) The gerund(verb +ing)

1 – در زبان انگلیسی فرم Ing دار فعل، gerund‌ نامیده می شود. فرم Ing دار فعل، مانند یک اسم عمل می کند بنابراین در جمله می تواند نقش فاعل، مفعول یا مفعول حرف اضافه را داشته باشد.
اکنون به مثال های زیر توجه کنید.
پیدا کردن کار دراینجا مشکل است.

Finding a job is difficult here.

فاعل(finding)

من از کوهنوردی لذت می برم

I enjoy climbing montains.

مفعول(climbing)

من از پیاده روی خسته شدم.

I am tired of walking.

Of مفعول حرف اضافه(walking)

2 – بعضی از فعل ها که فرم Ing دار فعل را به عنوان مفعول می گیرند عبارتند از:

Avoid =خودداری کردن   Enjoy= لذت بردن      Finish = تمام کردن      Imagine= تصور کردن
Keep = نگه داشتن         Mind = اهمیت دادن    Miss = از دست دادن     Go on = ادامه دادن
Dislike=تنفر داشتن        Risk = خطر کردن     Stop = خاتمه دادن – متوقف کردن    Forgive = فراموش کردن

 

گرامر درس سوم زبان انگلیسی                سال سوم آموزش متوسطه

 

فعل های دو کلمه ای (Two – word verbs)

فعل های دو کلمه ای (Two – word verbs)
1 – بسیاری از فعل ها از دو کلمه تشکیل شده اند، یکی قسمت اصلی فعل و دیگری جزئی که آن را کامل می کند.مانند Put on‌ که قسمت اصلی آن Put‌و جزء دیگر آن On‌می باشد.

Put -> base
On -> particle

شما با چند فعل دو کلمه ای زیر قبلاً آشنا شده اید:

Put on = پوشیدن
Give back =‌پس دادن
Wake up = بیدار شدن
Take off = درآوردن
Pick up = برداشتن
Turn on = خاموش کردن
all up=تماس تلفنی گرفتن

Turn down= کم کردن

 

2 – اگر مفعول فعل دو کلمه ای یک اسم باشد، هم می تواند بعد از قسمت اصلی فعل دو کلمه ای بیاید و هم می تواند بعد از جزء دوم فعل دو کلمه ای بیاید به مثال زیر توجه کنید:

I put on my coat. (put on + مفعول)
I put my coat on. (Put‌+ مفعول+On)

 

همانطور که در مثال بالا ملاحظه می کنید مفعول این فعل یعنی my coat در جمله اول بعد از هردو کلمه فعل دو کلمه ای آمده است و در جمله دوم کلمه فعل دو کلمه ای آمده است و به هر دو شکل صحیح است.

 

3 – حال اگر مفعول فعل دو کلمه ای، یک ضمیر باشد فقط می تواند ما بین دو کلمه فعل دو کلمه ای بیاید.

 

به مثال زیر توجه کنید:

I put it on.(put+ ضمیر مفعول+on)

ملاحظه می کنید که it که مفعول است ما بین put , on که دو کلمه فعل دو کلمه ای هستند آمده است. به چند مثال دیگر توجه کنید:


I turn on the T.V (turn on + مفعول)
I turn the T.V on (turn + مفعول+ on)
I turn it on . (turn + ضمیر مفعول+on)

Can you wake up mary at 6:00? (wake up + مفعول)
Can you wake mary up at 6 : 00 ? (wake+مفعول+up)
Can you wake her up at 6:00? (wake +ضمیرمفعول+up)

2) حرف اضافه + فعل یا صفت (adjective/verb+preposition)

بعد از فعل ها و صفت ها می توان حرف اضافه را آورد. اسم یا ضمیری که بعد از حرف اضافه می آید، مفعول آن است و همیشه بعد از آن می آید.

 

He is looking for his pen
He is looking for it.

بعد از فعل look حرف اضافه for‌آمده است و مفعول آن his pen یا It بعد از حرف اضافه آمده است.

Im sorry about the accident.
Im sorry about it.

بعد از صفت sorry حرف اضافه about آمده است و مفعول آن the accident یا It بعد از حرف اضافه آمده است.

He is waiting for her sister.(فعل+حرف اضافه)
They are talking about the children. (فعل+حرف اضافه)
Im sorry about the accident. (صفت+حرف اضافه)
He was afraid of the animals. (صفت+حرف اضافه)

Good luck


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط ابوالفضل برزنونی 91/12/25:: 1:22 صبح     |     () نظر

The hardest thing to do is watch the one you love, love someone else

سخترین چیز این است که ببینی کسی را که دوست داری عاشق فرد دیگری است.

People say they love truth, but in reality they want to believe that which they love is true

مردم میگویند حقیقت را دوست دارند ولی در حقیقت آنها میخواهند باور داشته باشند که هر چیزی آنها دوست دارند حقیقت است.

The beauty of a woman Is not in the clothes she wears… The figure she carries Or the way she combs her hair

زیبایی یه زن به لباسهایی که پوشیده ... ژستی که گرفته و یا مدل مویی که واسه خودش ساخته نیست.

The beauty of a woman must be seen from her eyes Because that is the doorway to her heart, The place where love resides

زیبایی یه زن باید از چشماش دیده بشه به خاطر این که چشماش دروازه ی قلبش هستند، جایی که منزلگاه عشق میتونه باشد

Marriage is either death or life; there is no betwixt and between.

ازدواج یا مرگ است یا زندگی چیزی در میان و میانه وجود ندارد.


Three things in life that,one gone never come backسه چیز در زندگی قابل برگشت نیستند.

-Timeزمان

-Words
کلمات

-Opportunity
موقعیت


Three things in life that can destroy a man/womanسه چیز در زندگی انسان را خراب می کنند.

-Alcohl
الکل

-Pride
غرور

-Anger
عصبانیت


Three things that make a man/womanسه چیز انسانها رو می سازند.

-Hard work
کار سخت

-Sincerity
صدق و صفا

-Commitmentتعهد


Three things in life that are most valuable
سه چیز د زندگی خیلی با ارزش هستند.

-Love
عشق

-Self-confidence
اعتماد به نفس

-Friends
دوستان


Three things in life that may never be lost
سه چیز در زندگی هستند که نباید از بین بروند.

-Peace
آرامش

-Hope
امید

-Honesty
صداقت


مراقب بعضی "یک ها" باشیم.

 

 

Sometimes, a heart will relax and get calm bye “one” word

گاهی با یک کلام قلبی آسوده و آرام می گردد.

 

Sometimes, a glass will slop by “one” drop

گاهی با یک قطره لیوانی لبریز می شود.

 

Sometimes, a hearth will break by “one” disaffection

گاهی با یک بی مهری دلی می شکند.

 

Sometimes, A person will break by “one” word

گاهی با یک کلمه یک انسان نابود می شود.

 

Be careful aboutsome “ones

مراقب بعضی "یک ها" باشیم.

Although they are nothing, they are every thing

در حالی که ناچیزند، همه چیزند...


How can You "SM_LE" without "I"

How can You be "F_NE" without "I"

How can You "W_SH" without "I"

How can You be "FR_END" without "I"

"I" am very Important.....!
But this "I" can never achieve "S_CCESS" without "U" !!!

So "I" and "U" are very necessary with each other

 

A certain man planted a rose and wanted it faithfully and before it blossomed, he examined it. He saw the bud that would soon blossom, but noticed thorns upon the stem and he thought,: How can any beautiful flower come from a plant burdened with so many sharp thorns?

مرد محققی گیاه رزی را کاشت ودائما به آن آب داد و قبل از شکوفه کردن ،به بررسی آن پرداخت. او دید که بزودی جوانه گل، شکوفه می دهد، اما متوجه خارهایی روی ساقه گل شد.با خود اندیشید: از گیاهی آزاردهنده با خارهای تیز، چطور گلی به این زیبایی می روید؟

Sadness by this thought, he neglected to water the rose, and just before it was ready to bloom…it died.

از این فکرها ناراحت شد و از آب دادن به گل غفلت کرد و درست قبل از اینکه گیاه گلی بدهد،پزمرده شد و مرد.

So it is with many people .within every soul there is a rose .the God-like qualities planted in us at birth, grow amid the thorns of our faults .many of us look at ourselves and see only the thorns, the defects

بدینسان گل با خیلی ها است..درون هر روحی ،گل رزی وجود دارد.ارزش های الهی(خوبی ها) با نفس کشیدن در درون ما در بین خارهای اشتباهات رشد کردند.خیلی از ما انسانها به خودمان نگاه می کنیم و تنها به دنبال اشتباهاتمان هستیم

We despair, thinking that nothing good can possibly come from us. We neglect to water the good within us, and eventually it dies. We never realize our potential

با این تفکر که هیچ کار خوبی از ما بر نمی آید، ناامید می شویم. ما خوبیهای درونمان را نادیده می گیریم و سرانجام آن می میرد.ما هرگز نیروهای بالقوه مان را کشف نمی کنیم

Some people do not see the rose within themselves; someone else must show it to them. One of the greatest gifts a person can posses is to be able to reach past the thorns of another, and find the rose within them

برخی ها ، گل رزی درونشان نمی یابند. شخص دیگری باید به آنها نشان دهد. یکی از بزرگترین نعمتهایی که یک شخص می تواند دارا باشد این است که بتواند خارها(اشتباهات) دیگران را نادیده بگیرد و گل رز(خوبی) درون آنها را پیدا کند

گرفته شده از وبلاگ:sarayanenglish.blogfa.com

A certain man planted a rose and wanted it faithfully and before it blossomed, he examined it. He saw the bud that would soon blossom, but noticed thorns upon the stem and he thought,: How can any beautiful flower come from a plant burdened with so many sharp thorns?

مرد محققی گیاه رزی را کاشت ودائما به آن آب داد و قبل از شکوفه کردن ،به بررسی آن پرداخت. او دید که بزودی جوانه گل، شکوفه می دهد، اما متوجه خارهایی روی ساقه گل شد.با خود اندیشید: از گیاهی آزاردهنده با خارهای تیز، چطور گلی به این زیبایی می روید؟

Sadness by this thought, he neglected to water the rose, and just before it was ready to bloom…it died.

از این فکرها ناراحت شد و از آب دادن به گل غفلت کرد و درست قبل از اینکه گیاه گلی بدهد،پزمرده شد و مرد.

So it is with many people .within every soul there is a rose .the God-like qualities planted in us at birth, grow amid the thorns of our faults .many of us look at ourselves and see only the thorns, the defects

بدینسان گل با خیلی ها است..درون هر روحی ،گل رزی وجود دارد.ارزش های الهی(خوبی ها) با نفس کشیدن در درون ما در بین خارهای اشتباهات رشد کردند.خیلی از ما انسانها به خودمان نگاه می کنیم و تنها به دنبال اشتباهاتمان هستیم

We despair, thinking that nothing good can possibly come from us. We neglect to water the good within us, and eventually it dies. We never realize our potential

با این تفکر که هیچ کار خوبی از ما بر نمی آید، ناامید می شویم. ما خوبیهای درونمان را نادیده می گیریم و سرانجام آن می میرد.ما هرگز نیروهای بالقوه مان را کشف نمی کنیم

Some people do not see the rose within themselves; someone else must show it to them. One of the greatest gifts a person can posses is to be able to reach past the thorns of another, and find the rose within them

برخی ها ، گل رزی درونشان نمی یابند. شخص دیگری باید به آنها نشان دهد. یکی از بزرگترین نعمتهایی که یک شخص می تواند دارا باشد این است که بتواند خارها(اشتباهات) دیگران را نادیده بگیرد و گل رز(خوبی) درون آنها را پیدا کند

گرفته شده از وبلاگ:sarayanenglish.blogfa.com


 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط ابوالفضل برزنونی 91/12/20:: 4:55 عصر     |     () نظر
GreatReading.



Someone has written these beautiful words.
Must read and try to understand the deep meaning of it.
They are like the Ten Commandments to follow in life all the time.
شخصی این کلمات زیبا را نوشته است.
باید آنها را خواند و معنای عمیق آنها را درک کرد.
آنها همچون ده فرمان هستند که باید در زندگی همواره مورد تبعیت قرار بگیرند
1.
Prayer is not a "spare wheel" that you pull out when in trouble,but it is a "steering wheel", that directs the right path throughout.

دعا لاستیک یدک نیست که هرگاه مشکل داشتی از ان استفاده کنی بلکه فرمان است که راه به راه درست هدایت می کند.
2.
Know why a Car"s WINDSHIELD is so large & the Rear view Mirror is so small? Because our PAST is not as important as our FUTURE.So, Look Ahead and Move on.
می دونی چرا شیشیه جلوی ماشین انقدر بزرگه ولی آینه عقب انقدر کوچیکه؟ چون گذشته به اندازه آینده اهمیت نداره. بنابراین همیشه به جلو نگاه کن و ادامه بده.
3.
Friendship is like a BOOK. It takes few seconds to burn,but it takes years to write.

دوستی مثل یک کتابه. چند ثانیه طول می کشه که آتیش بگیره ولی سالها طول می کشه تا نوشته بشه
4.
All things in life are temporary. If going well enjoy it,they will not last forever. If going wrong don"t worry,they can"t last long either.

تمام چیزها در زندگی موقتی هستند. اگر خوب پیش می ره ازش لذت ببر، برای همیشه دوام نخواهند داشت. اگر بد پیش می ره نگران نباش، برای همیشه دوام نخواهند داشت
5.

Old Friends are Gold! New Friends are Diamond! If you get a Diamond,don"t forget the Gold! Because to hold a Diamond,you always need a Base of Gold!

دوستهای قدیمی طلا هستند! دوستان جدید الماس. اگر یک الماس به دست آوردی طلا را فراموش نکن چون برای نگه داشتن الماس همیشه به پایه طلا نیاز داری.
6.
Often when we lose hope and think this is the end,GOD smiles from above and says, "Relax, sweetheart, it"s just a bend,not the end!

اغلب وقتی امیدت رو از دست می دی و فکر می کنی که این اخر خطه ، خدا از بالا بهت لبخند می زنه و میگه: آرام باش عزیزم ، این فقط یک پیچه نه پایان
7.

When GOD solves your problems, you have Faith in HIS abilities;when GOD doesn"t solve your problems HE has Faith in your abilities.

وقتی خدا مشکلات تو رو حل می کنه تو به توانایی های او ایمان داری. وقتی خدا مشکلاتت رو حل نمی کنه او به توانایی های تو ایمان داره
8.
A blind person asked St. Anthony: "Can there be anything worse than losing eye sight?" He replied: "Yes, losing your vision!"

شخص نابینایی از سنت آنتونی پرسید: ممکنه چیزی بدتر از از دست دادن بینایی باشه؟ او جواب داد: بله، از دست دادن بصیرت.
9.

When you pray for others, God listens to you and blesses them,and sometimes, when you are safe and happy, remember that someone has prayed for you.

وقتی شما برای دیگران دعا می کنید، خدا می شنود و انها را اجابت می کند و بعضی و قتها که شما شاد و خوشحال هستید یادتان باشد که کسی برای شما دعا کرده است
10.

WORRYING does not take away tomorrow"s Trouble,it takes away today"s PEACE.

نگرانی مشکلات فردا را دور نمی کند بلکه تنها آرامش امروز را دور می کند.

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط ابوالفضل برزنونی 91/12/20:: 4:49 عصر     |     () نظر

دستور زبان یا گرامر این درس درباره قید حالت می باشد. نکات آن به ترتیب زیر می باشد.

 

  نکات

  1 – قید کلمه ای است که چگونگی انجام شدن فعل را بیان می کند. یا بر زبان و یا مکان خاصی دلالت می کند. شما قبلاً با قیدهای زمان و مکان مانند yesterday  (دیروز) و school   (مدرسه) آشنا شدید.
همچنین با قیدهای تکرار مانند
usually  (معمولاً) و never  (هرگز) آشنا شده اید. در این درس با قیدهای حالت آشنا می شوید.

2 – با اضافه کردن
ly   به آخر صفت می توان قید حالت را ساخت. به مثال زیر توجه کنید.
Slow   آهسته (صفت)
Slow + ly   --> slowly   به آهستگی (قید)

Easy  آسان (صفت)
Easy + ly --> easily به آسانی (قید)

3 – صفت قبل از اسم می آید و اسم را توصیف می کند.

He is a bad driver.
bad :
صفت

قید معمولاً در پایان جمله می آید و چگونگی انجام یافتن فعل را بیان می کند.

He is a drivers badly. ‌او به طور بدی رانندگی میکند
badly :
قید

4 – بعضی از صفات برای تبدیل شدن به قید ly نمی گیرند بلکه شکل قیدی آنها با صفت فرق می کند و بایستی که از حفظ شوند مانند :
(قید)
Good --> well(صفت)

5 – شکل قید بعضی از صفات مانند خود صفت است و
Ly نمی گیرند.
Fast --> fast
Hard --> hard
به مثال زیر توجه کنید.

He is a hard worker. او کارگر سخت کوشی است
He works hard .
او سخت کار می کند 

 

  تمرین
1 – در جای خالی کلمات مناسب به کار ببرید.

1. A hard worker works ……………….

پاسخ : hard صحیح است. Hard صفتی است که ly نمی گیرد

2 – A fast driver drives …………..

پاسخ : fast صحیح است . fast صفتی است که ly نمی گیرد

3 – A carefull driver drives …………..

پاسخ : carefully صحیح است. با اضافه کردن ly به carfull قید حالت ساخته می شود 

  2- پاسخ صحیح را انتخاب کنید.

1- she is doing her homework …….( careless-carefully-carefull)

پاسخ : carefully صحیح است. چون در اینجا به قید حالت نیاز داریم

2 – she is a ……..driver.(slowly- carefully-fast)

پاسخ‌: fast صحیح است چون در اینجا به صفت احتیاج داریم. Fast هم می تواند صفت باشد هم قید

3 – Mina is a …………student . she speaks English. Well (well – good – bad)

پاسخ : good صحیح است چون قبل از اسم احتیاج به صفت داریم که اسم را توصیف کند.

4 – I am ai fast runner.I run ………( carefull – fast – quick)

پاسخ : fast صحیح است. چون بعد از فعل احتیاج به قید حالت داریم که چگونگی انجام فعل را بیان کند.

5 – They learn English………….(easy – easily – careful)

پاسخ : easily صحیح است . چون درا ینجا به قید نیاز داریم  

 



نوشته شده توسط ابوالفضل برزنونی 91/12/19:: 1:44 عصر     |     () نظر

افعال کمکی can, should, may  

دستور زبان یا گرامر این درس درباره استفاده از افعال کمکی can, should, may   می باشد . نکات آن به ترتیب زیر می باشد

 

  نکات

  1 – فعل های can, should, may از افعال کمکی هستند. معنای این افعال به شرح زیر می باشد.
Can : توانستن و امکان داشتن
Should : باید و بایستن
May : ممکن بودن و اجازه داشتن  


2 – برای منفی کردن از
not بعد از فعل can,should, may استفاده می شود.

She can read English well.
او می تواند انگلیسیرا خوب بخواند

Can she read English well? (
سؤالی)
آیااو می تواند انگلیسی را خوب بخواند؟ 

 

  تمرین
1 – پاسخ کوتاه و کامل دهید.

1 – May i use your notebook?
Yes, you may. You may use my notebook. (پاسخ)

فعل may یک فعلی کمکی است. معنای آن اجازه داشتن و ممکن بودن است. بعد از May فعل اصلی به صورت ساده می آید ( مصدر بدون to)

2 – Can she speak English?
No, she can"t . she can"t speak English.

پاسخ : فعل can یک فعل کمکی است. معنای آن توانستن می باشد. بعد از can فعل اصلی به صورت ساده می آید (مصدر بدون to)

3 – Should he do his homework before 10.
Yes . he should do his homework before 10.

پاسخ : فعل should یک فعل کمکی است . معنای آن باید یا بایستن می باشد. بعد از should فعل اصلی به صورت ساده (مصدر بدون to) می آید. 

 

  2- در جای خالی از افعال کمکی can, may, should استفاده کنید.

1- You ……….go to school today because you are sick.
Should not یا may not یا can not : پاسخ

2- ……. I leave the class? Yes, but you…….. come back soon.
پاسخ: may , should

3 - ……….I go to bed late? No, you …..go early.
پاسخ : may و should

درس هشتم



نوشته شده توسط ابوالفضل برزنونی 91/12/19:: 1:42 عصر     |     () نظر

زمان گذشته استمراری

گرامر یا دستور زبان این درس درباره زمان گذشته استمراری می باشد.

    نکات

  1 – زمان گذشته استمراری در مورد عملی صحبت می کند که در گذشته برای مدتی انجام می گرفته است. فرمول این زمان به صورت زیر است:

فاعل   + was(were) + ing قید مناسب + مفعول + فعل  همراه  

I was studing English in the evening.

 2 – فعل های was , were فعل های کمکی این زمان هستند. برای منفی کردن و سؤالی کردن از همین افعال کمکی استفاده می کنیم. به مثال زیر توجه کنید.

She was watching T.V when I came. زمان گذشتهاستمراری
She wasn"t watching T.V when I came.
گذشتهاستمراری منفی
Was she watching T.V when I came.
 

 

  تمرین
1 – برای پاسخ های داده شده سؤال بسازید

1. what ………….?
I was reading a book last night .

What were you reading last night . (
پاسخ)

برای سؤال ساختن فعل کمکی was یا were را قبل از فاعل می گذاریم.

2 – when …….?
Ali was playing football yesterday afternoon.

When was Ali playing football? (
پاسخ)

3 - ………………?
No, I wasn"t eating lunch at 12 yesterday.

Were you eating lunch at 12 yesterday.
 

 

  2 – پاسخ کامل دهید:

1. was Reza fixing his bicycle yesterday morning?
No, He wasn"t fixing his biycle yesterday morning. (پاسخ)

برای جمله منفی زمان ماضی استمراری از weren"t , wasn"t استفاده می شود.

2 – were you helping your mother yesterday afternoon?
No, I wasn"t helping my mother yesterday afrternoon

 



نوشته شده توسط ابوالفضل برزنونی 91/12/19:: 1:40 عصر     |     () نظر

گذشته ساده افعال بی قاعده

گرامر یا دستور زبان این درس ادامه گرامر درس قبل می باشد. در این درس شما با فعل های بی قاعده آشنا می شوید.

 

  نکات

  1 – افعالی که با اضافه کردن ed   یا d   به آخرشان تبدیل به زمان گذشته می شوند. افعال باقاعده نامیده می شوند مانند play, watch   و ....

2 – بعضی از افعال برای تبدیل شدن به زمان گذشته
ed   نمی گیرند بلکه خودشان شکل خاصی دارند و بایستی از حفظ شوند. این افعال را افعال بی قاعده می نامند. مانند حال ساده --> گذشته ساده

go--> went
see--> saw
eat --> ate
have--> had

3 – برای منفی کردن و سؤالی کردن افعال بی قاعده مانند افعال با قاعده از didn’t , did استفاده می کنیم. توجه کنید که هنگام استفاده از فعل کمکی did و didn"t بایستی فعل اصلی جمله حتماً به حالت اول خودش برگردد. به مثال زیر توجه کنید.

He goes to school everyday. (حال ساده)
او هر روزبه مدرسه می رود.

He went to school yesterday. (
گذشتهساده)
او دیروز به مدرسه رفت.

He didn"t to to school yesterday. (
گذشته ساده منفی شده)
او دیروز به مدرسهنرفت.

Did He go to school yesterday? (
گذشته ساده سؤالیشده)
آیا او دیروز به مدرسه رفت؟ 

 

  تمرین
1 – پاسخ کامل دهید:

1 – Did you go to library last week?
Yes, I went to libreary last week. (پاسخ)

فعل go از افعال بی قاعده است. گذشته آن went‌می باشد.

2. Did Ali buy a story book yesterday?
Yes , He bought a story book yesterday.(
پاسخ)

فعل buy از افعال بی قاعده است. گذشته آن bought می باشد.

3. Did you see Alies father last night?
No, I didn"t see Ali"s father last night.(پاسخ)

فعل see از افعال بی قاعده است. گذشته آن saw می باشد. اما در اینجا چون پاسخ منفی است از شکل اول فعل یعنی see استفاده شده است.

4. Did she do her homework last night?
No, she didn"t do her homework last night.

پاسخ : فعل اصلی این جمله do به معنای انجام دادن می باشد. گذشته do می شود did، اما در این جمله چون پاسخ به No داده شده ( پاسخ منفی است) فعل اصلی do، به شکل اول خودش یعنی همان do آورده شده است. 

 

  نکته : افعال بی قاعده در انگلیسی حدود 200 عدد می باشند که حدود 40 تای آن مربوط به کلاس سوم راهنمایی می باشد و در صفحه 80 کتاب درسی آورده شده است



نوشته شده توسط ابوالفضل برزنونی 91/12/19:: 1:37 عصر     |     () نظر

 درس چهارم
زمان گذشته ساده

گرامر یا دستور زبان این درس درباره زمان گذشته ساده است که نکات آن در زیر آورده شده است.
1. زمان گذشته به عملی اشاره می کند که در گذشته انجام شده و تمام شده است. زمان گذشته ساده در انگلیسی با افزودن
ed   به آخر فعل ساخته می شود. به مثال های زیر توجه کنید.

  1) I play football every day. (زمان حال ساده   )
من هر روز فوتبال بازی می کنم  

I played football yesterday. (
زمان گذشته ساده  )
من دیروز فوتبال بازی کردم  

2) They watch T.V every night. (
زمان حال ساده  )
آنها  هر شب تلویزیون تماشا می کنند  

They watched T.V last might. (
زمان گذشته ساده  )
آنها دیشب تلویزیون تماشا کردند  

2 – اگر خود فعل به حرف e   ختم شود در اینصورت برای ساختن زمان گذشته فقط به آن d  اضافه می شود مثلاً

Live --> lived
Close --> closed
Arrive --> arrived

3 – بعضی از افعال هنگام افزودن ed املاء شان عوض می شود. مانند :

Study --> studied

4 - جمله هایی که مربوط به زمان گذشته ساده هستند معمولاً با قیدهای زمان گذشته همراهند . شما با قیدهای زمان زیر آشنا هستید

Yesterday : ‌دیروز
Last night :
دیشب
Last week :
هفته گذشته
Two days a go :
‌دو روز قبل یا دو روزپیش
(last
به معنای گذشته و ago به معنای قبل میباشد)

5 - برای منفی کردن زمان گذشته از کلمه did not استفاده می شود و فعل به صورت اول خودش برمی گردد.

I played football yesterday . (زمان گذشتهساده)
من دیروز فوتبال بازی کردم

I did not play football yesterday. (
زمان گذشته ساده منفی شده)
من دیروزفوتبال بازی نکردم

به جای did not می توان از مخفف آن didn"t هم استفاده کرد.

I didn’t play football yesterday.

6 – برای سؤالی کردن زمان گذشته از فعل کمکی did که گذشته do است استفاده می شود. فعل did را در ابتدای جمله استفاده می کنیم و فعل اصلی جمله به صورت اول خودش بر می گردد.

I played football yesterday. (زمان گذشته ساده )
من دیروز فوتبال بازی کردم

Did I play football yesterday? (
زمان گذشته ساده سؤالی شده)
آیا من دیروز فوتبالبازی کردم؟

 

  تمرین :
1 – برای پاسخ های داده شده سؤال بسازید

1. when …………..?
I visited the doctor last week.
پاسخ : when did you visit the doctor?

در هنگام سؤالی کردن از فعل کمکی did استفاده می شود و فعل اصلی جمله (visited) به حالت اول خودش برمی گردد.

2 . Where………………?
We went to shiraz last summer.
پاسخ: where did you go last summer?

مانند مثال بالا از فعل کمکی did استفاده کرده ایم و فعل اصلی جمله (went) به حالت اول خودش (go) بر می گردد.

3. …………..?
Yes , I bought a nes shirt .

پاسخ : Did you buy a new shirt?

از فعل کمکی did برای سؤال کردن استفاده می کنیم و فعل اصلی جمله (bought) به حالت اول خودش (buy) بر می گردد.

4. ……………..?
No, she didn"t give me the dictionary.
پاسخ : Did she give the dictionary?

برای سؤال ساخن از did در اول جمله استفاده می شود و فعل به صورت اول خدش استفاده می شود. 

 

  2 – پاسخ صحیح را انتخاب کنید.

1. He ……some cheese yesterday morning.(get – got – gets)

پاسخ : got صحیح است چون جمله مربوط به زمان گذشته (yesterday morning) می باشد. got گذشته get‌است.

2. Mina helped her mother ………(last night – tomorrow – today)

پاسخ :last night صحیح است چون جمله مربوط به زمان گذشته است و فعل helped در آن استفاده شده است باید قید زمان گذشته به کار ببریم.

3. Ali …….his homework at school yesterday.(did-does- don"t)

پاسخ : did صحیح است چون در جمله قید زمان گذشته yesterday استفاده شده است. Did در اینجا فعل اصلی جمله و گذشته do می



نوشته شده توسط ابوالفضل برزنونی 91/12/19:: 1:35 عصر     |     () نظر

How much , How many  

گرامر یا دستور زبان این درس درباره استفاده از How much   و How many   می باشد و نکات آن عبارتند از :

 

  نکات

  1 – کلمه How much   به معنای «چه مقدار» می باشد. هر گاه بخواهیم سؤال کنیم که «چقدر » یا «چه مقدار» از این کلمه استفاده می کنیم. How much   برای پرسیدن مقدار اشیاء غیرقابل شمارش و یا برای پرسیدن قیمت چیزی است. بعضی از اشیاء غیر قابل شمارش عبارتند از پول، نان، برنج‌، آب و شیر .......به مثال های زیر توجه کنید.

How much money do you have? شما چقدر پول داری ؟  

How much mild does he want ?
او چقدر شیر می خواهد ؟  

2 – کلمه How many   به معنای «چه تعداد» می باشد. هر گاه بخواهیم سؤال کنیم که «چندتا» یا «چند عدد» یا «چه تعداد» از این کلمه استفاده می کنیم. How many  برای پرسیدن تعداد اشیاء قابل شمارش به کار می رود مانند کتاب، دانش آموز، اتوموبیل و غیره . به مثال های زیر توجه کنید.

How many buses are there in the street? چند عدداتوبوس در خیابان وجود دارد؟

How many friends do you have?
شما چند تا دوست دارید؟

3 – در پاسخ به How much معمولاً از کلمات alittle- some- a lot of استفاده می شود و در پاسخ به How many معمولاً از کلمات afew – some- a lot of ‌استفاده می شود.

4 – با توجه به نکته بالا می توان گفت که
some , a lot of هم برای اشیاء قابل شمارش و هم برای اشیاء غیرقابل شمارش استفاده می شود. اما alittle فقط برای اشیاء غیر قابل شمارش و a few فقط برای اشیاء قابل شمارش به کار می رود.

5 – با
How much فعل مفرد و با How many فعل جمع به کار برده می شود. ضمناً بعد از How much اسم به صورت مفرد و بعد از How many اسم به صورت جمع می آید. به مثال های زیر توجه کنید.

1- How much bread is there in the basket?
There is a little bread in the basket.

2 – How many students are there in the classroom?
There are a few students in the class room
 

 

  تمرین :
1 – جملات زیر را با
How much یا How many سؤالی کنید.

1. There is some meat on the plate.
How much meat is there on the plate?

چون meat غیرقابل شمارش است با How much سؤال می شود. پس از How much اسم به صورت مفرد
(
meat) و فعل نیز با صیغه مفرد (is) می آید.

2. There are many students in the class.
How many students are there in the class?

چون student قابل شمارش است باmany How سؤال می شود پس از How many اسم به صورت جمع (students) و فعل با صیغه جمع (are) می آید. 

 

  2 – به سؤالات زیر پاسخ دهید.

1 . How many apples do you see in this picture?
I see two apples in this picture.

پاسخ : apple قابل شمارش است و در عکس دو عدد سیب دیده می شود.

2. How much mild is there in the glass?
There is a little milk in the glass.

پاسخ : milk غیرقابل شمارش است و در لیوان مقدار کمی شیر وجود دارد. مقدار کم برای چیزهای غیرقابل شمارش با little a بیان می شود. 

 

  3 – گزینه صحیح را انتخاب کنید.

1. Does he have ……..friends in this school?
a) A little
b) much
c) Very much
d) many

پاسخ : d صحیح است چون friend قابل شمارش است. بقیه گزینه ها را نمی توان برای چیزهای قابل شمارش به کار برد.

2 - How much money do you need? Just …………..
a) a few
b) a little
c) many
d) very

پاسخ : b صحیح است . چون money غیرقابل شمارش است. بقیه گزینه ها را نمی توان برای چیزهای غیرقابل شمارش بکار برد.

3. I see …. eggs and…… rice on the table.
a) an – a little
b) a few – a
c) a few – a little
d) a little – a few

پاسخ : C صحیح است چون بعد از جای خالی eggs (تخم مرغ ها) آمده معلوم است چند تخم مرغ روی میز دیده می شود نه یکی و برای آن a few (یعنی تعداد کمی) درست است. Rice (برنج) غیرقابل شمارش است و برای آن a little(یعنی مقدار کمی ) درست است.

4. There are …….books on the table.
a) some
b) much
c) a little
d) little

پاسخ : a صحیح است. چون book قابل شمارش است. گزینه های دیگر فقط برای اشیاء غیرقابل شمارش به کار می رود. 



نوشته شده توسط ابوالفضل برزنونی 91/12/19:: 1:32 عصر     |     () نظر
<      1   2   3   4      >