کلمات کلیدی:
کلمات کلیدی:
کلمات کلیدی:
درس چهارم زبان انگلیسی سوم دبیرستان
مصدر با to
بعد از بعضی از افعال، فعل بعدی به صورت مصدر با to می آید. بعضی از این افعال عبارتند از :
بعضی از این افعال می توانند قبل از مصدر با to، مفعول داشته باشند. این فعل ها عبارتند از :
کلمات کلیدی:
|
||||||||||||||||||||
صفت |
||||||||||||||||||||
1) بعضی از فعل ها با گرفتن ed می تواند نقش صفت را نیز داشته باشند. همچنین بعضی از افعال با گرفتن Ing می توانند نقش صفت داشته باشند. بعضی از این افعال در زیر آورده شده اند.
|
||||||||||||||||||||
به مثال های زیر توجه کنید. |
||||||||||||||||||||
I am surprised because the results are surprising. من متعجب هستم چون نتایج متعجب کننده اند. I am bored because my job is boring. من خسته هستم چون کار من خسته کننده است. We were shocked because the news were shocking من شوکه بودم چون اخبار شوکه کننده بودند. I heard surprising news yesterday. من یک شغل خسته کننده دارم I have a boring job. آن یک داستان شوکه کننده بود. It was a shocking story. |
||||||||||||||||||||
2) صفت ها درجمله چگونه به کار برده می شوند؟ |
||||||||||||||||||||
صفت ها در جمله ها به دو روش ممکن است به کار گرفته شوند. Appear, be, become, feel, look, smell, taste, get, grow |
||||||||||||||||||||
به این مثالها توجه کنید. |
||||||||||||||||||||
صفت (funny) قبل از اسم (film) به کار برده شده است. This is a funny film. صفت (nice) بعد از smell , linking verb به کار برده شده است. The cake smells nice |
||||||||||||||||||||
3) گاهی اوقات بیش از یک صفت برای یک اسم آورده می شود.در چنین مواردی الگوی معمول به صورت زیر است: |
||||||||||||||||||||
Determiner + quality + size + color + nationality+ material + noun اسم + جنس + ملیت + رنگ + اندازه + چگونگی یا کیفیت + مشخص کننده تعداد A nice long red French cotton blouse هر تعداد صفت مورد نظر را می توان قبل از اسم با الگوی داده شده ، آورد. |
||||||||||||||||||||
تمرین |
||||||||||||||||||||
1 – I am sure this cartoon will …… the children very much. |
||||||||||||||||||||
پاسخنامه |
||||||||||||||||||||
|
کلمات کلیدی:
درس اول
عبارت های اسمی (Noun clauses)
1– به یک گروه از کلمات مرتبط به هم که یک فاعل و فعل دارد clause یا قضیه یا عبارت می گویند.
2 – یک Noun clause در یک جمله مانند یک اسم عمل می کند. به همین دلیل به آن قضیه اسمی می گویند.
اکنون به چند مثال از این مورد توجه کنید:
من نمی دانم او چه وقت منزل را ترک کرد.
I don’t know when she left home. (قضیه اسمی)Noun clause
من نمی دانم چه کسی نامه ها را تایپ می کند.
I don’t know who types the letters.( Noun clause)
او می داند من دیروز چه کسی را ملاقات کردم
She knows whom I met yesterday.( Noun clause)
آنها (ایشان) می دانند من کجا زندگی می کنم.
They know where I live. (Noun clause)
3 – همانطور که در مثال های بالا مشاهده می کنید عبارت های اسمی با کلماتی مانند when (چه وقت)، who (چه کسی)، whom(چه کس را) و where(کجا) آغاز می شوند. این کلمات در اینجا نقش حرف ربط را دارند که قضیه اسمی را به بقیه جمله وصل می کنند
2) کاربرد be going to
1 – فعل be going to به معنای قصد داشتن یا خواستن می باشد.
2 – فعل be going to معمولاً برای بیان اینکه کاری بخواهد در آینده انجام بگیرد به کار می رود. اکنون به چند مثال توجه کنید:
من قصد دارم امشب اینجا بمانم (من می خواهم امشب اینجا بمانیم)
I am going to stay here to night.
او قصد دارد فردا یک نامه بنویسید.
She is going to write a letter tomorrow.
او قصد دارد اتومبیلش را بشوید.
He is going to wash his car.
ما قصد داریم در یک رستوران شام بخوریم.
We are going to have the diner in a restaurant to night.
من معمولاً با اتوبوس به مدرسه می روم اما امروز قصد دارم یکشنبه فوتبال بازی کنیم.
I usually go to school by bus but today I am going to go by taxi.
3 – مشاهده می کنید که بعد از فعل (am/is/ are going to) فعل به صورت ساده می آید و کاری را که قصد داریم در آینده انجام دهیم، بیان می کند.
گرامر درس دوم زبان انگلیسی
1)be+ adjective+ for+object + infinitive (مصدرباto+مفعول+for+صفت+فعلbe)
به جملات زیر توجه کنید.
It is hard to believe this story.
باور کردن این داستان سخت است
It is hard for me to believe this story.
باورکردن این داستان برای من سخت است
It is necessary to have an end.
داشتن یک هدف ضروری است.
It is necessary for us to have an end.
داشتن یک هدف برای ما ضروری است.
It is not easy to answer these questions.
پاسخ دادن به این سؤال ها آسان نیست.
It is not easy for him to answer these questions.
پاسخ دادن به این سؤال ها برای او آسان نیست.
It is difficult to learn English.
یادگرفتن انگلیسی مشکل است.
It is difficult for mary to learn English.
یادگرفتن انگلیسی برای مری مشکل است.
همانطور که ملاحظه می کنید در هر مورد، در جمله اول در مورد عملی یا کاری صحبت شده است در حالی که جمله دوم در مورد کسی صحبت می کند که در کاری یا عملی شرکت دارد.
2) The gerund(verb +ing)
1 – در زبان انگلیسی فرم Ing دار فعل، gerund نامیده می شود. فرم Ing دار فعل، مانند یک اسم عمل می کند بنابراین در جمله می تواند نقش فاعل، مفعول یا مفعول حرف اضافه را داشته باشد.
اکنون به مثال های زیر توجه کنید.
پیدا کردن کار دراینجا مشکل است.
Finding a job is difficult here.
فاعل(finding)
من از کوهنوردی لذت می برم
I enjoy climbing montains.
مفعول(climbing)
من از پیاده روی خسته شدم.
I am tired of walking.
Of مفعول حرف اضافه(walking)
2 – بعضی از فعل ها که فرم Ing دار فعل را به عنوان مفعول می گیرند عبارتند از:
Avoid =خودداری کردن Enjoy= لذت بردن Finish = تمام کردن Imagine= تصور کردن
Keep = نگه داشتن Mind = اهمیت دادن Miss = از دست دادن Go on = ادامه دادن
Dislike=تنفر داشتن Risk = خطر کردن Stop = خاتمه دادن – متوقف کردن Forgive = فراموش کردن
گرامر درس سوم زبان انگلیسی سال سوم آموزش متوسطه
فعل های دو کلمه ای (Two – word verbs)
فعل های دو کلمه ای (Two – word verbs)
1 – بسیاری از فعل ها از دو کلمه تشکیل شده اند، یکی قسمت اصلی فعل و دیگری جزئی که آن را کامل می کند.مانند Put on که قسمت اصلی آن Putو جزء دیگر آن Onمی باشد.
Put -> base
On -> particle
شما با چند فعل دو کلمه ای زیر قبلاً آشنا شده اید:
Put on = پوشیدن
Give back =پس دادن
Wake up = بیدار شدن
Take off = درآوردن
Pick up = برداشتن
Turn on = خاموش کردن
all up=تماس تلفنی گرفتن
Turn down= کم کردن
2 – اگر مفعول فعل دو کلمه ای یک اسم باشد، هم می تواند بعد از قسمت اصلی فعل دو کلمه ای بیاید و هم می تواند بعد از جزء دوم فعل دو کلمه ای بیاید به مثال زیر توجه کنید:
I put on my coat. (put on + مفعول)
I put my coat on. (Put+ مفعول+On)
همانطور که در مثال بالا ملاحظه می کنید مفعول این فعل یعنی my coat در جمله اول بعد از هردو کلمه فعل دو کلمه ای آمده است و در جمله دوم کلمه فعل دو کلمه ای آمده است و به هر دو شکل صحیح است.
3 – حال اگر مفعول فعل دو کلمه ای، یک ضمیر باشد فقط می تواند ما بین دو کلمه فعل دو کلمه ای بیاید.
به مثال زیر توجه کنید:
I put it on.(put+ ضمیر مفعول+on)
ملاحظه می کنید که it که مفعول است ما بین put , on که دو کلمه فعل دو کلمه ای هستند آمده است. به چند مثال دیگر توجه کنید:
I turn on the T.V (turn on + مفعول)
I turn the T.V on (turn + مفعول+ on)
I turn it on . (turn + ضمیر مفعول+on)
Can you wake up mary at 6:00? (wake up + مفعول)
Can you wake mary up at 6 : 00 ? (wake+مفعول+up)
Can you wake her up at 6:00? (wake +ضمیرمفعول+up)
2) حرف اضافه + فعل یا صفت (adjective/verb+preposition)
بعد از فعل ها و صفت ها می توان حرف اضافه را آورد. اسم یا ضمیری که بعد از حرف اضافه می آید، مفعول آن است و همیشه بعد از آن می آید.
He is looking for his pen
He is looking for it.
بعد از فعل look حرف اضافه forآمده است و مفعول آن his pen یا It بعد از حرف اضافه آمده است.
Im sorry about the accident.
Im sorry about it.
بعد از صفت sorry حرف اضافه about آمده است و مفعول آن the accident یا It بعد از حرف اضافه آمده است.
He is waiting for her sister.(فعل+حرف اضافه)
They are talking about the children. (فعل+حرف اضافه)
Im sorry about the accident. (صفت+حرف اضافه)
He was afraid of the animals. (صفت+حرف اضافه)
Good luck
کلمات کلیدی:
The hardest thing to do is watch the one you love, love someone else
سخترین چیز این است که ببینی کسی را که دوست داری عاشق فرد دیگری است.
People say they love truth, but in reality they want to believe that which they love is true
مردم میگویند حقیقت را دوست دارند ولی در حقیقت آنها میخواهند باور داشته باشند که هر چیزی آنها دوست دارند حقیقت است.
The beauty of a woman Is not in the clothes she wears… The figure she carries Or the way she combs her hair
زیبایی یه زن به لباسهایی که پوشیده ... ژستی که گرفته و یا مدل مویی که واسه خودش ساخته نیست.
The beauty of a woman must be seen from her eyes Because that is the doorway to her heart, The place where love resides
زیبایی یه زن باید از چشماش دیده بشه به خاطر این که چشماش دروازه ی قلبش هستند، جایی که منزلگاه عشق میتونه باشد
Marriage is either death or life; there is no betwixt and between.
ازدواج یا مرگ است یا زندگی چیزی در میان و میانه وجود ندارد.
Three things in life that,one gone never come backسه چیز در زندگی قابل برگشت نیستند.
-Timeزمان
-Words
کلمات
-Opportunity
موقعیت
Three things in life that can destroy a man/womanسه چیز در زندگی انسان را خراب می کنند.
-Alcohl
الکل
-Pride
غرور
-Anger
عصبانیت
Three things that make a man/womanسه چیز انسانها رو می سازند.
-Hard work
کار سخت
-Sincerity
صدق و صفا
-Commitmentتعهد
Three things in life that are most valuable
سه چیز د زندگی خیلی با ارزش هستند.
-Love
عشق
-Self-confidence
اعتماد به نفس
-Friends
دوستان
Three things in life that may never be lost
سه چیز در زندگی هستند که نباید از بین بروند.
-Peace
آرامش
-Hope
امید
-Honesty
صداقت
Sometimes, a heart will relax and get calm bye “one” word
گاهی با یک کلام قلبی آسوده و آرام می گردد.
Sometimes, a glass will slop by “one” drop
گاهی با یک قطره لیوانی لبریز می شود.
Sometimes, a hearth will break by “one” disaffection
گاهی با یک بی مهری دلی می شکند.
Sometimes, A person will break by “one” word
گاهی با یک کلمه یک انسان نابود می شود.
Be careful aboutsome “ones
مراقب بعضی "یک ها" باشیم.
Although they are nothing, they are every thing
در حالی که ناچیزند، همه چیزند...
How can You "SM_LE" without "I"
How can You be "F_NE" without "I"
How can You "W_SH" without "I"
How can You be "FR_END" without "I"
So "I" and "U" are very necessary with each other
A certain man planted a rose and wanted it faithfully and before it blossomed, he examined it. He saw the bud that would soon blossom, but noticed thorns upon the stem and he thought,: How can any beautiful flower come from a plant burdened with so many sharp thorns?
مرد محققی گیاه رزی را کاشت ودائما به آن آب داد و قبل از شکوفه کردن ،به بررسی آن پرداخت. او دید که بزودی جوانه گل، شکوفه می دهد، اما متوجه خارهایی روی ساقه گل شد.با خود اندیشید: از گیاهی آزاردهنده با خارهای تیز، چطور گلی به این زیبایی می روید؟
Sadness by this thought, he neglected to water the rose, and just before it was ready to bloom…it died.
از این فکرها ناراحت شد و از آب دادن به گل غفلت کرد و درست قبل از اینکه گیاه گلی بدهد،پزمرده شد و مرد.
So it is with many people .within every soul there is a rose .the God-like qualities planted in us at birth, grow amid the thorns of our faults .many of us look at ourselves and see only the thorns, the defects
بدینسان گل با خیلی ها است..درون هر روحی ،گل رزی وجود دارد.ارزش های الهی(خوبی ها) با نفس کشیدن در درون ما در بین خارهای اشتباهات رشد کردند.خیلی از ما انسانها به خودمان نگاه می کنیم و تنها به دنبال اشتباهاتمان هستیم
We despair, thinking that nothing good can possibly come from us. We neglect to water the good within us, and eventually it dies. We never realize our potential
با این تفکر که هیچ کار خوبی از ما بر نمی آید، ناامید می شویم. ما خوبیهای درونمان را نادیده می گیریم و سرانجام آن می میرد.ما هرگز نیروهای بالقوه مان را کشف نمی کنیم
Some people do not see the rose within themselves; someone else must show it to them. One of the greatest gifts a person can posses is to be able to reach past the thorns of another, and find the rose within them
برخی ها ، گل رزی درونشان نمی یابند. شخص دیگری باید به آنها نشان دهد. یکی از بزرگترین نعمتهایی که یک شخص می تواند دارا باشد این است که بتواند خارها(اشتباهات) دیگران را نادیده بگیرد و گل رز(خوبی) درون آنها را پیدا کند
گرفته شده از وبلاگ:sarayanenglish.blogfa.com
A certain man planted a rose and wanted it faithfully and before it blossomed, he examined it. He saw the bud that would soon blossom, but noticed thorns upon the stem and he thought,: How can any beautiful flower come from a plant burdened with so many sharp thorns?
مرد محققی گیاه رزی را کاشت ودائما به آن آب داد و قبل از شکوفه کردن ،به بررسی آن پرداخت. او دید که بزودی جوانه گل، شکوفه می دهد، اما متوجه خارهایی روی ساقه گل شد.با خود اندیشید: از گیاهی آزاردهنده با خارهای تیز، چطور گلی به این زیبایی می روید؟
Sadness by this thought, he neglected to water the rose, and just before it was ready to bloom…it died.
از این فکرها ناراحت شد و از آب دادن به گل غفلت کرد و درست قبل از اینکه گیاه گلی بدهد،پزمرده شد و مرد.
So it is with many people .within every soul there is a rose .the God-like qualities planted in us at birth, grow amid the thorns of our faults .many of us look at ourselves and see only the thorns, the defects
بدینسان گل با خیلی ها است..درون هر روحی ،گل رزی وجود دارد.ارزش های الهی(خوبی ها) با نفس کشیدن در درون ما در بین خارهای اشتباهات رشد کردند.خیلی از ما انسانها به خودمان نگاه می کنیم و تنها به دنبال اشتباهاتمان هستیم
We despair, thinking that nothing good can possibly come from us. We neglect to water the good within us, and eventually it dies. We never realize our potential
با این تفکر که هیچ کار خوبی از ما بر نمی آید، ناامید می شویم. ما خوبیهای درونمان را نادیده می گیریم و سرانجام آن می میرد.ما هرگز نیروهای بالقوه مان را کشف نمی کنیم
Some people do not see the rose within themselves; someone else must show it to them. One of the greatest gifts a person can posses is to be able to reach past the thorns of another, and find the rose within them
برخی ها ، گل رزی درونشان نمی یابند. شخص دیگری باید به آنها نشان دهد. یکی از بزرگترین نعمتهایی که یک شخص می تواند دارا باشد این است که بتواند خارها(اشتباهات) دیگران را نادیده بگیرد و گل رز(خوبی) درون آنها را پیدا کند
گرفته شده از وبلاگ:sarayanenglish.blogfa.com
کلمات کلیدی:
کلمات کلیدی:
How much , How many
گرامر یا دستور زبان این درس درباره استفاده از How much و How many می باشد و نکات آن عبارتند از :
نکات
1 – کلمه How much به معنای «چه مقدار» می باشد. هر گاه بخواهیم سؤال کنیم که «چقدر » یا «چه مقدار» از این کلمه استفاده می کنیم. How much برای پرسیدن مقدار اشیاء غیرقابل شمارش و یا برای پرسیدن قیمت چیزی است. بعضی از اشیاء غیر قابل شمارش عبارتند از پول، نان، برنج، آب و شیر .......به مثال های زیر توجه کنید.
How much money do you have? شما چقدر پول داری ؟
How much mild does he want ? او چقدر شیر می خواهد ؟
2 – کلمه How many به معنای «چه تعداد» می باشد. هر گاه بخواهیم سؤال کنیم که «چندتا» یا «چند عدد» یا «چه تعداد» از این کلمه استفاده می کنیم. How many برای پرسیدن تعداد اشیاء قابل شمارش به کار می رود مانند کتاب، دانش آموز، اتوموبیل و غیره . به مثال های زیر توجه کنید.
How many buses are there in the street? چند عدداتوبوس در خیابان وجود دارد؟
How many friends do you have? شما چند تا دوست دارید؟
3 – در پاسخ به How much معمولاً از کلمات alittle- some- a lot of استفاده می شود و در پاسخ به How many معمولاً از کلمات afew – some- a lot of استفاده می شود.
4 – با توجه به نکته بالا می توان گفت که some , a lot of هم برای اشیاء قابل شمارش و هم برای اشیاء غیرقابل شمارش استفاده می شود. اما alittle فقط برای اشیاء غیر قابل شمارش و a few فقط برای اشیاء قابل شمارش به کار می رود.
5 – با How much فعل مفرد و با How many فعل جمع به کار برده می شود. ضمناً بعد از How much اسم به صورت مفرد و بعد از How many اسم به صورت جمع می آید. به مثال های زیر توجه کنید.
1- How much bread is there in the basket?
There is a little bread in the basket.
2 – How many students are there in the classroom?
There are a few students in the class room
تمرین :
1 – جملات زیر را با How much یا How many سؤالی کنید.
1. There is some meat on the plate.
How much meat is there on the plate?
چون meat غیرقابل شمارش است با How much سؤال می شود. پس از How much اسم به صورت مفرد
(meat) و فعل نیز با صیغه مفرد (is) می آید.
2. There are many students in the class.
How many students are there in the class?
چون student قابل شمارش است باmany How سؤال می شود پس از How many اسم به صورت جمع (students) و فعل با صیغه جمع (are) می آید.
2 – به سؤالات زیر پاسخ دهید.
1 . How many apples do you see in this picture?
I see two apples in this picture.
پاسخ : apple قابل شمارش است و در عکس دو عدد سیب دیده می شود.
2. How much mild is there in the glass?
There is a little milk in the glass.
پاسخ : milk غیرقابل شمارش است و در لیوان مقدار کمی شیر وجود دارد. مقدار کم برای چیزهای غیرقابل شمارش با little a بیان می شود.
3 – گزینه صحیح را انتخاب کنید.
1. Does he have ……..friends in this school?
a) A little
b) much
c) Very much
d) many
پاسخ : d صحیح است چون friend قابل شمارش است. بقیه گزینه ها را نمی توان برای چیزهای قابل شمارش به کار برد.
2 - How much money do you need? Just …………..
a) a few
b) a little
c) many
d) very
پاسخ : b صحیح است . چون money غیرقابل شمارش است. بقیه گزینه ها را نمی توان برای چیزهای غیرقابل شمارش بکار برد.
3. I see …. eggs and…… rice on the table.
a) an – a little
b) a few – a
c) a few – a little
d) a little – a few
پاسخ : C صحیح است چون بعد از جای خالی eggs (تخم مرغ ها) آمده معلوم است چند تخم مرغ روی میز دیده می شود نه یکی و برای آن a few (یعنی تعداد کمی) درست است. Rice (برنج) غیرقابل شمارش است و برای آن a little(یعنی مقدار کمی ) درست است.
4. There are …….books on the table.
a) some
b) much
c) a little
d) little
پاسخ : a صحیح است. چون book قابل شمارش است. گزینه های دیگر فقط برای اشیاء غیرقابل شمارش به کار می رود.
کلمات کلیدی: گرامر زبان انگلیسی راهنمایی
ضمایر مفعولی و قیود تکرار
گرامر یا دستور زبان این درس درباره استفاده از ضمایر مفعولی می باشد و قسمت دیگر آن درباره قیدهای تکرار می باشد. نکات گرامری این درس به ترتیب زیر می باشد.
1 – ضمایر مفعولی ضمایری هستند که در جمله بعد از فعل قرار می گیرند و نقش مفعولی دارند. شما قبلاً با ضمایر فاعلی آشنا شده اید. درجدول زیر ضمیر مفعولی مربوط به هر یک از ضمایر فاعلی در جلو آن نوشته شده است.
ضمیر مفعولی |
ضمیر فاعلی |
به من یا مرا me |
من I |
به تو یا تو را you |
تو You |
به او یا او را him |
او(مرد ) He |
به او یا او را her |
او(زن ) She |
به او یا او را it |
او(خنثی ) It |
به ما یا ما را us |
ما We |
به شما یا شما را you |
شما You |
به ایشان یا ایشان را them |
ایشان They |
به چند مثال توجه کنید
لطفاً به من یک خودکار بده.
Give me a pen please.
me : ضمیر مفعولی
I see him every day : من او را هر روز می بینم
him : ضمیرمفعولی
2 – ضمایر مفعولی فقط بعد از فعل هایی می آیند که به مفعول احتیاج دارند مانند :
See,help,give,ask,buy,eat,want,visit و .....
بعضی از فعل ها به مفعول احتیاج ندارند و به تنهایی معنای کاملی دارند مانند go, come و ...
3 – ضمایر مفعولی سوم شخص مفرد مانند ضمیر فاعلی مذکر و مؤنث و خنثی دارد. برای مردم him ، برای زن her و برای اشیاء It به کار می رود.
4 – قسمت دیگر گرامر این درس قیدهای تکرار هستند. شما در این درس با چند قید تکرار مانند زیر آشنا می شوید.
Always : همیشه
Usually : معمولاً
Often : اغلب
Never : هرگز
Sometimes : گاهی اوقات
5 – در جمله قیدهای تکرار بعد از مشتقات فعل tobe مانند am-is-are-was-were قرار می گیرند مانند :
She is always late.
یعنی «او همیشه دیر می کند» . در این مثال قید تکرار always بعد از فعل is که از مشتقات فعل to be است قرار گرفته است.
6 – همچنین محل قیدهای تکرار در جمله قبل از فعل اصلی جمله ( بعد از فاعل) می باشد.
مانند :
She always cames late.
فاعل : She, always : قیدتکرار , cames : فعل اصلی
They often go to bed late. آنها معمولاً دیر به رختخواب می روند
فاعل : They , often : قید تکرار , go : فعل اصلی
تمرین
1 - جمله های زیر را با قید تکرار usually بازنویسی کنید.
1. sara gets up early at the morning.
پاسخ: sara usually gets up early at the morning.
قید تکرار (usually) قبل از فعل اصلی جمله قرار می گیرد.(بعد از فاعل)
2.sara is at home on Fridays.
پاسخ: Sara is usually at home on Fridays.
قید تکرار (usually) بعد از مشتقات فعل is) , tobe)در جمله قرار می گیرد.
2 – پاسخ صحیح را انتخاب کنید.
1. I usually see (him – he) at school.
پاسخ : him می باشد چون در اینجا احتیاج به یک مفعول داریم. فعل see (دیدن) احتیاج به مفعول دارد که مشخص کند که چه کس را دیده ام.
2. (They – Them) are good friends.
پاسخ : They می باشد چون در اینجا نقش فاعل را دارد. them ضمیر مفعولی است.
3 – Does (him – he) teach (you – yours) English.
پاسخ : he نقش فاعل و you نقش ضمیر مفعولی را دارد
4 – Ahmads sisters has an apple in ( she – her) hand.
پاسخ : ضمیر ملکی her به کار می بریم. چون فاعل Ahmad"s sister است که مؤنث (زن) است. (her در این جمله ضمیر ملکی است نه ضمیر مفعولی)
5 – Do you know that girl ? yes I know (she – her)
پاسخ : ضمیر مفعولی her به کارمی بریم چون that girl مؤنث (زن) است و مفعول جمله نیز می باشد.
3 – گزینه صحیح را انتخاب کنید.
1- Her son wants and orange. Please give …….an orange . (her – him – he)
پاسخ : him صحیح است . چون her son مذکر (پسر) است
2 – Do you like children? Yes I like …….( himtheir – them)
پاسخ : them صحیح است. چون children جمع است
3 – Do you help your mather at home?Yes I help … (she – her – him)
پاسخ : her صحیح است. چون mother یک زن است
کلمات کلیدی: گرامر زبان انگلیسی راهنمایی